English |  فارسی |  پشتو |  Русский  


صفحه اول/ ...و
  تاريخ   |   علم وفرهنگ   |   شعروادبيات   |   طنزوفکاهی   |   سياست   |   اقتصاد   |   و...   |
ديدگاه هاي ارائه شده در نوشته هاي ارسالي بيانگر آراي نويسندگان مي باشد و لزوما مبتني بر موافقت ادارهء «فارسی.رو» با اين جهت گيري ها نيست. مسوليت اين نوشته ها مطابق قوانين اداري و جزايي روسيه فدراتيف و نورم هاي حقوقي بين دول منوط به نويسندگان است.
[««] [105] [106] [107] [108] [»»] 
2006-04-02 14:38:31
دوستان عزيز سلام!
ترجمه مقاله «الکساندر اومنوف» : http://www.farsi.ru/doc.xhtml?id=686
جوابفارسی.رو13405
2006-04-02 12:34:00
برادر های پشتون کوشش نکنید که این تخم نفاق را که دشمنان این خاک در بین ملیت های به هم برادر وطن عزیز ما افغانستان کاشته اند زیاد بسازید بیائید که عادلانه قضاوت کنیم.
در طول تاریخ افغانستان ۸۵ فیصد حکمروان این وطن برادران پشتون بوده اند فقط این سوال مراجواب بدهید ایا من درست تحلیل کرده ام بلی یا نخیر ؟
جوابباغچه گل13404
2006-04-02 12:21:00
احمد مسافر:
جواب گفته های شما در نیما
http://junbish.org/Dari/viewtopic.php?t=1013&sid=fa6f6ab6e1865fa7179104a3b0ae8daa
توسط فريد مطهر
نامت عربي و خودت هم مسافر. ناداني ات تا جايي است كه تاريخ اين كشور را از تجاوز روس ها بر آسياي ميانه كه تا آن زمان جز اين قلمرو بود وانمود مي سازي. مگر نمي داني كه آن بخارا و سمرقند كه مردمانش را بي حضيره آبايي مي خواني روزگاري مناطق همين كشوري را كه افغانستانش مي خوانيم تشكيل مي دادند.
منظور اين نيست كه مردمان اين كشور از اين كشور نيستند مقصد اين است كه اين مردمان را چه بخوانيم؟ افغان؟ مگر ياد تان نيست كه تيوريسن هايي از قبيل همين آقاي سيستاني زماني كه طالبان توسن مراد بر اين سرزمين مي راندند فرياد زدند كه فقط پشتون ها افغان هستند و ديگران به قول شما شهروندان درجه دوم يا شهرونداني با تذكره ب. همين طرز تفكر است كه غير پشتون ها را وادار مي سازد هويت و جايگاه خود را معين سازند.
ما هم روزگاري مثل شما در مكتب خوانده بوديم كه هر كه از افغانستان است افغان است اما هنگامي كه طالبان آمدند و در شمالي وظيفه مرده گاويي اعراب و پاكستاني ها را به دوش گرفتند و زن و ها دختران را به اوشان دو دسته پيشگش كردند ما دانستيم كه نه ،‌ ما خيلي احساساتي بوديم. حالا حق ماست كه بدانيم ما افغانيم يا صرف از افغانستانيم.
اين پست وزارت و صدارت و رياست را كه ياد كرديد و از طرف امريكا و كمپاني هاي نفتي براي مزدوران شان تحفه داده مي شود به شما و امثال شما مباركباد.
از تيوري تذكره هاي الف و ب شما معلوم مي شود كه در كدام كشور غربي زندگي مي كنيد. به چهار طرف خود بنگريد و
بياموزيد
برگرديم به حرف نخست (خلاصه سخن مي گويم):
اگر همه اين افراد كه در افغانستان زندگي مي كنند افغان اند پس چرا هنگامي كه استاد رباني رييس جمهور بود& پشتون ها خواهان يك رييس جمهمور ديگر بودند ولو اينكه اين شخص گلبدين حكمتيار مي بود.&با مقايسه با نويسنده كتاب دويمه چنين بر مي آيد كه شما روشنفكر تر از ديگر قبيله گرايان هستيد. شما حد اقل به توزيع تذكره ولو با درجه بندي ب راضي مي باشيد، اين بدان معني است كه مبارزه اقوام ساكن در افغانستان كم كم دارد نتيجه مي دهد. بياييد لحظه يي از اين تيوري بازي ها بگذريم،‌ شما كه شايد پشتون باشيد در خانواده خود چند نفر عضو تاجيك داريد؟ مادر؟ پدر؟ خانم؟ شوهر خواهر؟ خانم برادر؟ خانم پسر كاكا؟ خانم پسر ماما؟ شوهر دختر كاكا؟‌شوهر دختر ماما و ...... آيا فرضا اگر يكي از اين ها در خانواده شما تاجيك باشد آيا عضو درجه دوم يا به قول شما عضویت فاميل شما است؟
حالااين خانواده را به سطح كشور تعميم دهيد. خيلي ساده است. يك نفر مي تواند در خانواده پشتون شما يا خانم برادر يا شوهر خواهر& شما تاجيك باشد، يا هزاره باشد يا نمي دانم چي باشد و بالاخره در يك خانواده تاجيك نيز مي تواند يكي يا بيشتر پشتون يا ازبيك و يا چي و چي باشد.
اما اين عضويت نمي تواند مانع ابراز هويت حقيقي آن شخص گردد. به نظر من مهمتر از همه احساس هموطني مهمست .
احساس در يك وطن بودن و يك ملت را تشكيل دادن نه احساس قبيله گرايي و قبيله خواني.
من پشتون نيستم اما بيشتر از ملا عمر عرب گرا افغانستان كشورم را دوست دارم.
من گلدبين هم نيستم اما افغانستان عزيزم را دوست دارم.
حالا شما بايد انتظار بكشيد كه امريكا چه وقت شمار ا وزير داخله مي سازد تا تيوري تذكره خود را تحقق بخشيد و آن وقت من براي تذكره گرفتن نزد شما مي آيم و آن تذكره ب را در روي شما خواهم زد. و خواهم گفت كه اين نفاق اندازي را بگذاريد.
بر ريشه خود تيشه نزنيد.

خداوند شما و من و همه را هدايت كند.

جوابعادل13403
2006-04-02 11:31:09
به اميد صلح در وطن عزيز :

از جناب محترم کرزی ريس جمهور افغانستان و اقای محمد يونس قانونی ريس بارلمان افغانستان احترامانه خواهشمنديم تا کسانی که افتخار ۱۵۰۰ ساله افعانستان بت کلان بودا در ولايت باستانی باميان تخريب نموده با کسانی که فرمايش تخريب ان را صادر نموده بميدان بکشاند . تا فرزندان اين وطن با غرور بروی انها لعنت بفرستد و در مقابل جامعه روي سيا باشد .
عاملين اين هويدا است که گروسياه ومزدور طالب است .

من اطلاع دارم که مسايل مهم وبارزش درباره افغانستان از تمام سايت ها بلخصوص همين سايت
برای ريس جمهور و معاونين وی هر روز فهرست ميگردد.
جواب سلطانی13397
2006-04-02 11:14:11
کابل پرس.اور گان
منبعی که نخواست نامش فاش شود. به کابل پرس گفت که پرو نده(دوسيه) اختلاس بيست و پنج ميليون دالری يو نس قانونی رئيس و لسی جرگه در کميسيون مبارزه با فساد و ارتشای اداری پارلمان تحت بررسی می باشد.
اين منبع افزود که اختلاس مربوط به دوران وزارت قانونی می باشد. يو نس قانونی در دولت موقت به عنوان وزير معارف حضور داشت. يک حقوقدان در کابل نيز به کابل پرس گفت چنانچه اسناد اين اختلاس افشا شود. قانونی را ضمن محاکمه می توان از پارلمان اخراج کرد. گفتنی اسن گمان می رود در تمام وزارتخانها کشور از اين دست اختلاس وجود داشته باشد. منبع مذکور به جز ييات بيشتر اشاره نکرد. کابل پرس. او ار جی

جوابولی از هالند13394
2006-04-02 11:08:25
درنو لوستونکو زما تاوده سلامونه ومنی

دلته هر څوک چی اوسیږییو افغان دی
تور او سپین پیدا کول ملی تاوان دی
لوی هیواد به په ملی وحدت جوړیږی
دا زمونږ ده عقیده دا مو ایمان دی

شعر از مرحوم ملنگ جان

جوابرفيع افغان13393
2006-04-02 10:18:33
رفيع افغان:
رفيع جان از همين روش استفاده کو بهتر است يکمقداربرای فرار از بحث زمينه سازی ميشه / یا به عباره دیگراز همان شيوه نگارش استفاده کو که ديگران ندانند / هاهاهاهاه
راستی اگربالای تونل سالنگ جملاتی که شما تذکر داده ايد نوشته شده باشد که عجب کاری درست شده / خراسان نام تاريخی کشور ما است که منبع افتخارات تاريخی ما محسوب ميشودومیراث مشترک ما است شما چرا احساس بيگانگی ميکنيد درحدود ۱۴ قرن کشور ما با همين نام مسمی بود . نام خراسان ريشه در تبار هيچ يک از مليت های ما ندارد که ميتواند عنصرمهم هويت ملی ما شود / نام اوغانستان رنگ و بوی تگ قومی ميدهد که حاصل تاريخی آن جنگ ، کشمکش ، جنايت ، تجاوز ، فرهنگ ستيزی وتمدن گريزی چيزی ديگری نيست .
جوابعارف13392
2006-04-02 10:00:23
بليا مين ( لکنخيل ):
بليامين گرامی سلام اوقات خوش در زنده گی برايت آرزو دارم :
درحايکه واقعا نميخواهم مزاحم وقت شما شوم ولی تصادمات شما نسبت به بعضی بينش های هموطنان ما من را تحريک نمود وناخواسته در سدد توجيه آنها برامدم بدين ترتيب سوال من راجع ميشود به جناب شما : من با آشنای کامل ، يک مجموعه از نظريات شما ميتوانم ادعا کنم که شما عضويت حزب دموکراتيک خلق را دارا ميباشيد ومبنای اعتقادات شما همان اصول وبرنامه های حزب متذکره است که بامعيارهای مارکسيستی همراه ميباشد سوال اينجاست تا جايکه من اطلاع دارم روش های اجتماعی مارکسيزم بستر انترناسيونالستی است / ولی باتاسف که صداهای ناسيوناليزم در وجود شما فرياد ميزند . آيا اين کج روی های شما خلاف تعهدات تان نسبت به آرمانهای حزب تان نيست .؟
کسيکه نميتواند مانند شما فکر کند بايد به حقوق انسانی ومدنی اش تجاوز صورت بگيرد !!
آنهايکه درپليگون های پلچرخی بشکل وحشيانه شکار عناصر متعصب وتاريک انديش گرديدند دقيقا از همين قبيل بودند ! که نمیتوانستند مانند آنها بیاندیشند / يکی از هزاران موارد تخطی از تمام نورم های اخلاقی وانسانی جامعه بشری است / که هم فکران شما به آن مبادرت نمودهاند بهتر است که بعد از تشخص درد ها نسخه تداوی بدهيم / محترم بشير بغلانی گوشه از همين درد ها را بازتاب داده است / که در گذشته های نه چندان دور فتوای حذف فزيکی شان در صدر کار جلادان تاريخ قرار داشت . که بفضل خداوند متعال اززير تبر قصابان جان به سلامت برد وخوشبختانه امروز در کنار ما است /
ما با کولابی ها اگرچه ازيک تبار هستيم ولی با تفاوت های فکری / همانطوريکه نميتوان شما را با پتانهای پيشاور به مقايسه گرفت .
جوابعارف13390
2006-04-02 03:10:05
سلام به همه خراسانيان

برای آنعده از هم میهنان که از وجود تاسف آور مشکل قومی در کشور انکار میکنند و به این باورند که فقط با شعار «هرکی از اوغانستان است اوغان است» تمام مشکلات کشور حل میشود و وحدت ملی به وجود میآید؛ بخشی از مقالهء یک آمریکایی را که در سایت خراسان زمین به نشر رسیده است دردسترسشان میگذارم. دوستان اگر خواسته باشند میتوانند اصل متن انگلیسی این مقاله را با متن کامل ترجمهء آن در سایت خراسان زمین مطالعه نمایند. از این مقاله هویداست که مشکل تباری که نتیجهء خیانت و جنایت امیرانی چون عبدالرحمن؛ محمد نادر و امثالهم است؛ دیگر با دو انگشت پنهان نمیشود. امروز خارجیانی هم که با خراسان سروکار دارند به عمق این موضوع آگاهی یافته اند. توصیهء من به این برادران هم میهنم این است که: هرچه زودتر ما به وجود این مشکل اقرار کنیم به همان زودی هم در جستجوی یافتن راه حلش خواهیم شد. و هرقدر هم که از وجودش انکار کنیم به همان اندازه یافتن راه حلش را هم به تعویق خواهیم انداخت.
با عرض حرمت و این هم مقاله.


آسیای مرکزی: افسانهء «یک افغانستان»
نویسنده : چارلز سنتوس
برگردان: خراسان زمین

«...ایالات متحده باورداشت که تاسیس دموکراسی درافغانستان ازبازگشت این کشور به یک دولت بنیادگرا وتروریست جلوگیری خواهدنمود، وبناﱢ یک مودل ستندرد دموکراسی راکه دران دولت متمرکز قوی توسط حکومت منتخب اداره میشود، درنظرگرفت. اما این مودل تقسیمبندی پیچیدة منطقوی و اتنیکی درونی افغانستان رانادیده گرفته است.

پالیسی سازان، باعطف توجه برساختن دولت متمرکز و یافتن یک رهبریکه باآنها همکاری نماید، شرط اساسی رسیدن به جامعة صلح آمیز در افغانستان را نادیده گرفتند: بوجودآوردن اعتماد و خوشبینی در بین قبایل، اقوام و مناطق مختلف در افغانستان. بویژه پس از دهها سال جنگ ویک قرن ستم قومی و مذهبی این موضوع اهمیت بسزایی دارد.

پالیسی سازان امریکا این خوشباوری خیلی از رهبران پشتون را پذیرفته اندکه افغانها بهمدیگر به چشم برادرانی مینگرند که هیچ اختلافی نمیتواند آنهاراازهم جدانماید. هر سخنی در رابطه به مسایل قومیت ویا چندگونگی بحیث دسیسة خارجیان برای تجزیة کشور تلقی میگردد. درنتیجه، دیالوگ لازم بین گروهها توسط دولت کابل به هم زده شده است.

افغانستان کشور اقلیتهاست. درنتیجة یک قرن ظلم بر مردمان غیر پشتون، بیشتر از یک دهه حکمروایی کمونیزم، جنگ داخلی ویرانگر و افراطیگریهای رژیم طالبان، برقراری صلح وامنیت پایدار بدون تشخیص این واقعیت و بازگرداندن اعتماد گروههای اتنیکی، که رنج شکنجه و فشار روانی کمپاین های متعدد همگونسازیی {ملی} کشور را کشیده اند، نا ممکن است.

پالیسی سازان امریکا باید بدانندکه دلیل ناکامی مرکزی ساختن کامل {قدرت} افغانستان در گذشته کمبود نیرو ویا شهامت نبود. مسئله اینست که مرکزی ساختن همیشه وذاتاﱢ همسان با پشتونیزه کردن کشور بوده است، که در موجودیت چنین ناهمگونی {ملی} کار نا ممکن بنظر میاید. درگذشته برای مطیع نگهداشتن مردمان غیر پشتون، و حتی بعضی از قبایل پشتون، معمولاﱢ کابل ضرورت به مداخلة خارجی داشت. کوشش امروز نیز به همان مسیر گام برمیدارد. کرزی برای آرام کردن ناسازگاریهای منطقوی وباز گرداندن قدرت مرکزی از جامعة بین المللی درخواست کمک میکند.

متمرکز ساختن{قدرت} در افغانستان نمیتواند کارگر واقع شود، بنابرین ایالات متحده باید به طرفداری از دولت نامتمرکز، از پشتیبانیش ازدولت حاکم کابل دست بکشد. روابط ازهم گسسته و تاریخ خشونت دربین اقوام ایجاب بوجودآوردن فضای بازتر سیاسی را میکند. یک شیوة برخورد دوگانة سیاسی، با دولت ملی در کابل وبا مراکز قدرت های منطقوی، درسیستم گشاده فدرالی یا کنفدرالی دموکراتیک، میتواند همچون فضایی را بوجود آورد...»
جوابخراسانی13385
2006-04-02 02:55:52
عظيم بابک:
استاد محترم بابک سلام و احترامات مرا پذيرا شويد !
خدمت شما عرض شود که بنده ، يک عمر بخاطر تامين عدالت اجتماعی ، تساوی حقوق تمام مليت های با هم برادر و برابر و حل عادلانه مسئله۶ ملی ، مبارزه نموده ام و با آن پابند باقی ميمانم . در مورد حزب متحد ملی افغانستان و نهضت فراگير دموکراسی و ترقی افغانستان بشما هم عقيده ميباشم .

دوست گرامی بابک صاحب !
ايجاد نهضت فراگير دموکراسی و ترقی افغانستان محصول جانفشانی و مقاومت دليرانه۶ آنعده اعضای سابق حزب دموکراتيک خلق افغانستان که در داخل کشور بسرميبرند است نه از رهبران ديروز ح د خ ا و يا هم از انشعابيون سازا.
نهضت میهنی که آقای بشیر بغلانی در آن همه کاره بود نتوانست حتی یک اجلاس کوچک را براه بیاندازند بجز نشست آرنهم در هالند که تعدادی کثیری با آن بایکوت نمودند.

محترم بابک !
درست زمانی که نهضت در کابل رسمیت پیدا کرد ، نهضت میهنی با یک پیام تبریکی در سایت مشعل اکتفآ نموده و منتظرحوادث بعدی بودند، وقتی دیدند که تمام کمیته های موقت نهضت میهنی بلادرنگ بدون مشوره به کمیسیون تدارک، پشتیبانی همه جانبه را اعلام و عاجل اسم خویش را از نهضت میهنی با نهضت فراگیر تغیر دادند ، و کمیسیون تدارک متوجه گردید و بی صبرانه اجلاس خویش را دعوت نمود و ساختار تشکیلاتی خویشرا به نفع نهضت فراگیر منحل اعلام نمودند و بغلانی در نطق خویش از همفکران در نهضت میهنی شکوه و گیله کردند.

جناب بابک صاحب !
من متداوم مقالات پر محتوا و تحلیلی شما را مطالعه مینمایم که واقعآ دلچسپ و پربها است . خدمت شما عرض شود که روی ملحوظات چند عجالتآ نمیتوانم با اسم و تخلص آصلی ام در اینجا حضور داشته باشم .
در رابطه به سازمانهای جپ دیروز چه متحدین سیاسی ح د خ ا و چه مخالفین آن در شرایطی که ارتجاع مذهبی تلاش دارند تا همه چپی ها را با نامهای گوناگون بدنام ساخته و از صحنه بیرون کنند بر ما است تا وحدت و یکپارچگی خویشرا حفظ نموده یا حد آقل از توهین به یکدیگر ابآ ورزیم در حالیکه برای گفتن چیزهای زیادی دارم ، تشکر از حوصله۶ شما شب و روز بر شما خوش. با احترام
جواببليا مين ـ ل13384
2006-04-02 00:13:18
بليا مين ( لکنخيل ):
تا حال فکر ميکردم آدم محترمی استی و اما افسوس. نميدانم احترامی را که آقای بابک به شما دارد از روی کدام محاسبه است .
جوابُفرهاد13383
2006-04-02 00:02:29
دوستان باز هم سلام.
پاسخ به اظهار نظر آقای "انونوم" توسط محمود جنگسالار:
آقای ناشناس (انونوم) سلام!
آریانانت قسمت نظر خواننده و بحث آزاده
قسمت چهارم

_ در جای دیگری میفرمایید که بگذارید که وطن دیگر خراب نشود و فرزند پنجشیر کشته نشود ، گوشزد میکنید که جنگ به نفع کس نیست و آرزو میکنید که بگذارند در پنجشیر مکتب آباد شود و مردم آرام شوند .
آیا این خواست همه مردم ستمدیده ِ پنجشیر و همه مردم افغانستان نیست ؟ طبعا ً همه میدانیم که است . این ها گپ های بسیار منطقی و انسانی استند ، ما همه قبول داریم و هر انسان با درک و وطندوست قبول دارد . تنها کمی تعجب کردم به اینکه شما از جنگ یاد کرده اید و اینکه جنگ به نفع کسی نیست .
هموطن گرامی ! مردم پنجشیر در برابر کسی اعلان جنگ نکرده که ، بلکه مردم پنجشیر حق طلبی ملی دارد و میخواهد که حقوق ملی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ای مردم و ملت شان و همه ملت های که حقوق شان پامال شده ، اعاده شوند . مگر این را شما اعلان جنگ به شمار میبرید ؟ . اگر اینطور فکر میکنید اشتباه میکنید . مردم پنجشیر و همه ملت های مبارز تاجیک و ازبیک و هزاره خواستدار اعاده حیثیت مبارزاتی و ملی شان و قربانی های که در برابر تروریزم جهانی و منطقه و حکومت مزدور و جاهل و وحشی ای طالبان داده اند ، استند.

مگر در گذشته های دور کسی برای تو مکتب یا شفاخانه و کدام مرکز کمک های اجتماعی ساخته بود که انتظار آنرا از وابسته گان و میراث خواران همان سیستم های قوم پرست وفاشیست و متعصب حاکم در حاکمیت غیرقانونی و قلابی ای فعلی میبری . خو همین ها استند که هنوز هم تلاش دارند حقوق ملی و فرهنگی و اجتماعی و حتی حقوق انسانی ملت های زجرکشیده تاجیک و اوزبیک و هزاره را با هر نوع نیرنگ و دسیسه های آشکار و پنهانی از بین ببرند . در حالیکه آزادی و استقلال افغانستان را همین ملت ها ی فداکار به بهای خون هزاران انسان خود به دست آوردند ، مگر حاکمیت سیاسی آنرا به مفت و رایگان همین آتش افروزان تعصب قومی و زبانی مانند آقای حامد کرزی ، آقای انورالحق احدی سرپرست حزب فاشیست افغان ملت ، آقای زلمی رسول یکی از فاشیستان مشهور دیگر ، آقای رحیم وردک ، آقای اشرف غنی ، آقای حنیف اتمر و غیره با جا به جا شدن در مقام های کلیدی دولتی بدست آوردند ، که شب و روز به جز از توطعه سازی و دسیسه سازی به خاطر از بین بردن هویت ملی و فرهنگی و حقوق ملی و فرهنگی و اجتماعی وحتی انسانی ملت های تاجیک و اوزبیک و هزاره چیزی دیگری بنام خدمت به همه ملت های کشور ندارند .
و بالاخره توطعه ها و دسیسه های عنوان کردن اصطلاح های جنگسالار گفتن به سران مقاومت ملی توبود که ظاهرشاه ِ در روم ایتالیا به عیش و نوش شاهانه مصروف را در قانون اساسی پر از نیرنگ و قلابی بنام پدر ملت تو جا زدند ، و رهبر مقاومت ملی و مردمی ای ترا در قانون اساسی حتی یکبار یاد هم نکردند .
هموطن گرامی !
شما یکبار به مطبوعات تا سه سال پیش پاکستان و سخنرانی های و مصاحبه های رهبری نظامی و سیاسی ای پاکستان از پرویز مشرف ریس جمهور تا بی نظیر بوتو و نواز شریف صدراعظم های پیشین پاکستان و جنرال حمید گل و نصیرالله بابر و ده ها قاتلان مستقیم و غیر مستقیم دیگرپاکستانی و حلقات فاشیستی و قبیله منش افغانستانی نگاه کنید ، به زودی درمیابید که میان گپ های شما و اتهامت و سخنان و دشنام های آنها چه تفاوتی وجود دارد .

آقای محترم ! این را تا حال به فکرم که شما متوجه نشده اید و یا ممکن نمیدانید ، اگر شما حاضر به اعتراف نیستید ، من برای شما میگویم که هیچ تفاوتی در میان اتهامات شما و آنها وجود ندارد .این ها سخنان شما نیستند ، شما درست گپ ها و اتهامات و دشنام های مغرضانه دهان پاکستان و تروریستان عربی و پاکستانی و حلقات فاشیستی و ایلیت قبیله سالار طالبان وحشی و جاهل مزدور را زمزمه میکنید . لطفاً به هوش آیید و تفریق کنید میان خود و ایشان، که شما در غیر آن به بیراهه و گمراهی میروید.

حاکمیت فاشیستی موجوده و حلقات مزدور و توطعه گر فاشیست به همین خاطر میتوانند از میان انسان های پاک دل و بی خبر از مناسبات جهانی و مناسبات درون کشوری ای چون شما سرباز گیری کنند تا بتوانند با هیله های " ما همه افغان هستیم و ما همه براد ر هستیم و نمیدانم ما همه ِ شما را در آغوش میگیریم "، در برابر ملت ها و مردمان مبارز شان منحیث مواد سوخت جنگ سرد و گرم به کار ببرند . مگر شما از متجاوزین تروریست پاکستانی و عرب ، مزدوران وحشی وجاهل قبیله خوی و درنده خوی طالب کهن و طالب های نکتایی دار فعلی شان ، حلقات فاشیست ونظامیان عظمت طلب پاکستان ، دشمنان آزادی و تمامیت ارضی افغانستان و بالاخره دشمنان ملت های مبارز تاجیک و ازبیک و هزاره به جز از تبلیغ همین گونه دروغ بافی ها و اتهامات مغرضانه ِ ناجوانمردانه ، طرح توطعه ها و دسیسه های خونین و نفاق افگن و چتل در حق مبارزین مقاومت ملی و مردمی ، انتظار توصیف و به نیکی یاد کردن مبارزین جانباز و افتخار آفرین مقاومت ملی و مردمی ای آزادیخواه و ضد تروریستی ای ملت های مبارز تاجیک و ازبیک و هزاره را دارید .

فکر میکنم که پس از بیست و پنج سال مبارزه ای خونین و قربانی های فراوان برای تک تک از مردم و ملت های ستم دیده ای افغانستان زمان آن رسیده که از خواب سنگین وحدت ملی ای برپایه های نا برابر استوار بیدار شوند و به هوش بیایند ، بدانند و بشناسند که کی ها و چه کسانی دشمنان وحدت ملی و عدالت اجتماعی و احیای حقوق ملی و فرهنگی و برادری و برابری در درون افغانستان استند .

امید وار هستم که شما وقتی قلم به دست میگیرید ، از روی راستی و پاکی ، صمیمیت و همدردی و بالاخره مسؤولانه به قضا یا درونی ای کشور نگاه کرده و با شناخت دقیق و ژرف و مستند تحلیل و بررسی کنید ، تا نشود خدا نخواسته دشمنان سوگند خورده ِ مردم افغانستان از این نوشته های شما اظهار خورسندی نمایند و آنرا به عنوان سند معتبر به شمار بگیرند .
جوابعادل13382
2006-04-01 23:49:47
بليا مين ( لکنخيل ):
از جوب منطقی بسیار تشکر واقعا منطقی بود.
بخصوص که با دلیل و مدرک ثابت کردید بشیر بغلانی کولابی است. من حیران ماندم اینهمه سند را شما چطور و از کجا بدست آوردید. واقعا آفرین برشما. مرحوم داکتر صاحب نجیب کاشکی زنده میبودند حالا بشما مدال لیاقت میدادند.
و در آخر خیلی خیلی خیلی ببخشید اگر خاطر مبارک شما آزرده نمیشود و باز اگر آنرا دشنام رکید و توهین و افترا بحساب نمی آورید و با عرض معذرت بفرمایید کجای حرفهای بنده حقیر سراپا تقصیر دشنام رکید توهین و افترا است تا بعدا من خدمت شما عذر خواهی کنم.
خوشبختانه این حافظه دارد حرفهای گذشته را نگه میدارد.
چون من عادت ندارم بدون مدرک گپ بزنم. من نخست میروم فرمایشات جناب عالی در همین صفحات مرور میکنم. بعدا ببینم کی دشنام های رکيک میدهد و کی توهين و آفترا میبندد
فعلا تا همین جا بسنده میکنم. تا بعد
با امید عدالت برای همه
جوابعادل13381
2006-04-01 23:38:43
احمد مسافر:
اين جعلنامه درين سايت نشر شده است.
http://www.tolafghan.com/elamia/khabarthia.php?id=4017
نويسنده از حداقل سواد خواندن و نوشتن برخوردار نيست
فقط به شعر اول توجه کنيد کی فساد را با ص و سايت را با دال مينويسد.
آقايان تول افغان هم عجب دنيای تعصب متعفن دارند.
کی ها تارِخ مينويسند و از پرابلمهای افغانسیتان تحليل ميکنند.
جوابز.انديش يار13380
2006-04-01 23:01:52
azim babak:
تشکر از شما.
از فارسی رو خواهش میکنم تا ترجمه مقاله را در همین صفحه نشر کند.
جوابعزیز13378
2006-04-01 21:07:15

د وطن محبت :
دوطن به محبت باندی قسم خورم چه دحُان له غمه طيات دوطن غم خورم

دوطن دشرف سبرسم نه ويريزم که د تورو گوزارونه دم به دم هورم

دخوژی غوری گولی دبم خورم د وطن دفاع کی زه گولی دبم خورم

کفن نه غوارم د ژوند جاموکی درومم دجنت باغ کی ميوی رقم رقم خورم

يم برهيز ديس ننگی له خورا کونه دوطن داعتلا تژيم حُکه

لکه گل هرشبه حاحکی دشبنم خورم زه هغه چی تل ننگ به وطن خورم

چه به سرمی دوطن خدمت منلی حه برواده که خبلل سرلکه قلم خورم


د گل باچا الفت شکلی شعر مریضو افغانانوته



جوابد سالطانی انتخاب13368
2006-04-01 20:23:39
عادل:
سلام برادر !
از چندی نوشته های جنابعالی را بخوانش ميگيرم ، که حاوی دشنام های رکيک ، توهين و آفترا است وبس .
بهمين منظور هم نخواستم داخل بحث بشما شوم .
بلی آقای عادل !
بشير مشهور به بغلانی در ولايت کولاب تاجکستان زاده شده است . زادگاه بنده شهر کابل پایتحت دیار نازنینم بوده است ، با عرض احترامات فایقه .
جواببليا مين ( لکنخيل )13367
2006-04-01 16:47:07
شر وفساد


اېن چه شوریست که در دور قمر ی بینم ـ ـــ همه خران را خواب شاهی به سر می بینم
انګه افغان و اینګه افغانی شدنش ــــ شر و فصادش را در ساید کمپیوتر میبینم

شر وفصاد نامیست واقعا مطابق حال و احوال اشخاص و ګروهک های که مرحومین مفرورین بر انها اطلاق کرده بود٠
بنده را که حوصلۀ خواندن و نوشتن هرګز نبودی از بیکاری ګاهی به کمپیوتر رو می اورم تا چندق طعه شعر حماسی را ازنظر بګذرانم که ناخواسته چشمان بنده را مقالات جلب مېکند که با اشنائ حضوری و یا غیابی نویسنده به خواندنش مجبور میشوم٠
یکی ازمقلالات برایم دردمیافریند و دیګری هم میازارد، ګاهی غضب میشوم وګاهی هم اشک میریزم٠
من به این مفهوم که هر چه تحریر شده وهر که تحریر کرده باید بخوانم وتحلیل کنم از خوبی های ان استفاده برم واز بدی های ان پند ګیرم٠ این معنی برایم ګرامی است٠
ګاهی به مقالات بلند بالا ومیان تهی دست ګیرپنچیری بر می خورم که با خواندن مقالا ت موصوف به حال ان عده عاشقان وخادمان وطن که در پیروی واغوای دست ګیر پنچیری و همنوایان شان قرار داشتند مانند سپاهی ګمنام به خاطر وطن جان دادند٠ روح شان شاد وجای شان جنت باد٠ اشکمیریزم٠ و افسوس میخورم که شخص که به نام فرزند خلق و بچۀ کوه پایه ګلو پاره میکرد بلاخره دوم احمدشاه مسعودرابادودست چنان قایم ګرفت که بر خلاف انکه داداز تیوری جهان بینی میزددر درۀ پنچشیر و دروجود مسعودچنان ګم شد که حال از قریه بینی خارج شده نمېتواند،مانند که سقاو با مشک اب بر پشت منزل روزانه اش فقط از مخزن اب تا خانۀ بر پشتۀ کوه باشد٠
خوب این روباه پیخ دندان را با موش پنچشیر در صوف های پنچشیر میګزاریم و میایم که ګاهی هم مقالات استادان محترم مانند جناب سیستانی صاحب،معروفی صاحب،حدادصاحب٠٠٠٠رابا دقت تمام مطالعه میکنم واز ان واقعیت های تاریخی را میابم،دران احساس عمیق وطنپرستی شان را درک میکنم که به شکل از اشکال مضامین تحریک امیز عناصر شروفصاد این استادان رابه جواب وا داشته اند٠
ولی بنده خدمت استادان کامل ودانشمندان فاضل با عرض حرمت واحترام یاداورمیشوم
که انهای که منطق ګفتار وکردرارندارندچګونه میتوانندازمنطق که در مقالات شما وجود دارد چیزی اخذ کنند٠ برمېګردیم به اصل مطلب؛

افغان یا افغانستانې٠
بنده را عقیده بر انست که قبل از انکه به داد وفریاد های افغانستانیهامتوجه شویم باید این افراد واشخاص را مورد مطالعه قراردادکه انها کی اند واز کدام اهل ونصب اند٠
شوخی به یادم امد٠٠
زمانیکه ببرک کارمل تصاحب قدرت کردحامیان مذکورسازماندهی کردندومردم را ازولایات ګروه ګروه به کابل میخواستندتاباشوراندن سردرحضور کارمل تصدیق تابیعت نمایند٠دریکی از روزهاکه کارمل درمحضر موسفیدان یکی از ولایات قلقه میکرد شخص ازحضاررااحساسات غلبه کرد وناخوداګاه برخواست وګفت٠کارمل صاحب ما که صدای شماراازرادیوی تاجکستان شنیدیم بسیار خوش شدیم٠کارمل درجواب ګفت بنشېن این هم صدای امپریا لیزم است که از ګلوی تو میبراید٠
اول صاحب صدارابایدشناخت بعداصداراپی ګرفت٠پس انهایکه این سرو صداهارابلند کرده کیهااند؟درزمان لشکرکشی روس تزاری یکعدۀ ازبسمچهایعنی اشرارهمان وقت اسیای میانه فرانموده وبه افغانستان پناه اوردندوبعدا هم درزمان حاکمیت شوروی برخې دیګری نیز به افغانستان پناهنده شدندکه دربین فراریان کتګوری دوم یکتعدادشان را اجنتهای ک ګ ب شوروی تشکیل میدادکه ازطرف سازمان جاسوسی یعنی ک ګ ب شوروی به خاک افغانستان فرستاده شدندمانندمحمدخان جلالر ٠٠٠ویکتعداد شان هم عبارت بود از جت های بخاراکه مشهورترین محل سکونت این پناهندها کوچۀ ترکمن اباد مزار وکوچۀ لب جوی در هلمند است وبدین قیاس دردیګرنقاط کشور٠انهاازسفرۀافغانهانان ونمک خوردند بزرګ شدندتعلیم وتحصیل کردندولی تربیه نګرفتند چونکه هر چیز به اصل خود رجوع میکند٠بعدا سازمانهای را به وجود اوردندکه مادرهمه سازمانهای شان ستم ملی بودوباهوشیاری نمایندهای خودرادرتمام سازمانهای سیاسی نصب کردند مانندطاهربدخشی درپرچم ،دستګیر پنچیری درخلق ،نورالله تالقانی درسازا احمد شاه مسعود در شعله وبعدا در جمعیت ومانند ایشان به صدهانفردیګر٠اکثریتشان مانند کوشانی پدرام ،طغیان ،دوستم،پیګیر ،پیکارګر،کاویانی که هیچ کدام شانراحضیرۀ ابائ درافغانیستان نیست در وجود کارمل وسازمان پورچم وی تجمع کردند ودروجود این سازمان رشدکردند براې انها هیچ چیزی جزدساتیر باداران شان از ماورائ امو مفهوم نداشت واتلاف نامقدس افراد نا مقدس چون؛مسعود،دوستم،مزاری،منصورنادری؛ علیه رژیم حاکم جز همین دساتیر بودکه در نهایت پلان تجزیۀ افغانستان را باخودداشت٠مسعودچنین می اندیشیدکه اګر پلان مطروحه کامیاب شدنیکنامی ازان اوست واګر ناکام شدبدنامی عاید حال دوستم میشود٠همۀ این اعمال به اساس یک پلان منظم صورت میګرفت که نمیدانم درکجا وازطرف کی طراحی میشد٠اګر ازیکسو مسعود طراح پلان پان تاجیکیزم بود از طرف دیګرازادبیګ طراح پان مغولیزم بودکه این دو جریان دریک مقطع بسیار نازک با هم تصادم کرد که علت اصلی این تصادمرا در وجودفشار حکمتیاروازسوی هم عدم دسترسی مسعود به برخی ازمناطق تخار کندز و سمنګان وبغلان بودکه از لحاظ قومی وابسته به دوستم بودند٠خلاصه اینکه بعضیهامیخواهند افغانستانی باشند،بګذار باشندواین کار به حال وطن خیلی هم مفیداست زیرا ماباهویت اصلی شان خوب اشنا میشویم واز مار استین نجات میابیم٠یعنی اګر کسی تذکرۀ بنام افغان داشت به معنی اینک وې باشندۀ اصلی این خاک است واګرکسی تذکرۀ افغانستانی داشت به این معنی که وی وارد شده است٠ یعنی باید تذکرهای الف برای افغانها که ساکنین اصلی این مزو بوم اندوتذکرۀ ب برای افغانیستانیهاکه به این خاک مهاجرت کرده اندوطبعا امتیازات شان نیز باید فرق داشته باشدوامتیازات شان باید درسطح ب باشد یعنی نه استاد نه وزیر نه رئس ونه قاضی شده بتوانند٠
انګه که از روسها فرار کردندوبه افغانستان پناه اوردند افغان شدند وحال که شکم شان سیر وتن شان پت شدمیخواهندافغانیستانی باشند ٠


احمد مسافر


جواباحمد مسافر13366
2006-04-01 12:46:22
عادل:
وروره د سالنگ پر تونل چا نوشته کړی و ( به خراسان خوش امدید)؟
جوابرفيع افغان13365
2006-04-01 12:39:56
محترم عزيز:
ترجمه مضمون اومنوف امروز يا فردا تمام ميشود.
جوابazim babak13364
2006-04-01 11:48:30
عزيز:
منظور شما (من از فاکتهای تاریخی حرف میزنم.)یعنی چی؟ ممکن است بیشتر توضیح بدهید.
جوابعادل13363
2006-04-01 11:42:19
اشر ف:
زه په دری ددی لپاره مضمون نوشته کوم تر څو هغه دوستان چی له بده مرغه د افغانستان د نورو ژبو دزده کولو لوړتیا نلری ور باندی پوه شی او داچی زه قادر یم چی په دری ژبه ولیکم افتخار کوم او هغه څوک چی په پښتو نه پوهیږی؟؟؟؟؟؟؟ وکړی
جوابرفيع افغان13362
2006-04-01 11:19:53
مروه:
وروره د ربانی حکومت دير شه مثال دی که چيری غير پشتون حاکم سی نو دافغانستان حالت به همهاغه وی چی د ربانی په دوره کشی وو
جوابرفيع افغان13361
2006-04-01 11:18:40
عادل:
خدمت شما عرض شود که من مقاله اومنوف را به زبان روسی مطالعه کردم. البته آغای بابک صرف از يک مورد که برايشان «جنجال برانگیز» معلوم شده، ياد آوری کرده اند.

اگر من از برادران پنجشير انتقاد ميکنم اين معنای آنرا ندارد که کدام تعصب در مقابل شان دارم. بنظربنده روسيه بايد با تمام قوم های افغانستان روابط نیک داشته باشد.

در قسمت سیاست تجزیه طلبی - من از فاکتهای تاریخی حرف میزنم.
جوابعزيز13360
2006-04-01 06:19:53
بنی آدم اعضای يکديگرند>>> که در آفرنيش ز يک جوهرند
چو عضوی بدرد آورد روز گار>>> دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت ديگران بيغمی>>> نشايد که نامت نهند آدميو
جواباسد سالک13358
2006-04-01 03:01:18
عزيز:

برادر عزیز در طول دوصد سال اخیر حداقل ۴ الا ۵ بار استقلال کشور برای قدرت فروخته شده و حداقل ۱۰ بار هم تا مرز تجزیه پیشرفته.
شما همه اینها را نمی بینی چون توسط کسانی بوده که متاسفانه متعلق به قوم شریف افغان هستند.
اما جون در دوران حکومت برهان الدین تاجیک در کشور جنگ داخلی بوده آنرا به عنوان تجزیه طلبی معرفی میکنی.
در صورتی که در آنزمان هیچ کس ادعای تجزیه نداشت همه بر وحدت عرضی کشور تاکید داشتند. آیا شما دلیلی دارید که کسی ادعای تجزیه طلبی داشته. اگر ندارید دست از اتهام زدن بردارید.
این اتهاماتی که شما میزنید توسط باند افغان ملت بر سر زبانها افتاد. چون آنها در زمان رژیم نژاد پرستانه طالبان که ازآنها حمایت میکردند مخالفین طالبان را تجزیه طلب معرفی میکردند.
جوابعادل13357
2006-03-31 23:56:54
برادر محترم بليا مين ( لکنخيل ):
بشما معلوم است که از بدنهء ح.دخ.ا سابقه بيش از ۳۰ سازمان منشعب گرديد.هرکسی چند صباحی درين حزب نام ونشانی کمايي کرده بود، در اروپا در صدد ايجاد حزب شد.گپ تازه به مسخره گی ميکشيد که رهبران نهضت ميهنی و حزب متحد ملی داخل اقدام شدند و اين نيروی ترقيخوا را از انحلال نجات دادند. در صفوف اين احزاب تنها اعضای ح.دخ.ا سابقه متشکل نگرديده اند بلکه اعضا و هواخوان ساير سازمانهای مترقی نيز. امروز حزب متحد ملی و نهضت مترقی بمثابه سازمانهای سياسی نيرومند در جامعهء افغان حضور دارند.
احزاب و حلقات کوچک ديگر يکی پی ديگر از صحنه کنار ميروند.درين رابطه چندی پيش من يادداشتی را در سايت مهر نوشتم که توجه تانرا به آن معطوف ميدارم.
من مقالهءپر محتوا و چند بعدی جناب مير عبدالواحد سادات را نه ازديدگای قومی بلکه از لحاظ سياسی به تحليل خواهم گرفت.
بليامين عزيز!
کادرهای ورزيدهء متحد ملی و نهضت بايد بدانند که ديگر ترقيخواهان افغانستان حوصلهء درامه های خلق و پرچم دهه های ۵۰ و ۶۰ شمسی را ندارند.نبايد در لحظهء کنونی به رويارويي نيروهای مترقی خرسند گرديد.
آقای بشير بغلانی مانند هر افغان ديگر اين حق را دارد تا درمورد مسايل ملی حرف بزند.
چرا ما هرکسی را که به بحث در پيرامون ساختار ملی و راه های حل مسايل قومی بپرادازد، بايد حتما سکتاريست و تجزِه طلب بخوانيم.چرا کسی را که در دفاع از پشتون و شگوفايي فرهنگ پربار پشتونها برخيزد، شوونيست و قبيله سالار بخوانيم.
محترم لکنخيل!
تا جاييکه من اطلاع موثق دارم در سايت فارسی رو ،در همين صفحهء گفتگو کادر های و حتا رهبران ح.د.خ.ا سابقه حضور دارند. همچنان تنظيمهای جنگسالار.اين اطلاع من دقيق است.
عدهء از قلم بدستان نيژ.
اما چرا در سايتهای ديگر با نام اصلی مينويسند ودرين مباحثه با نامهای مستعار.
من مقالاتم را در سايتهای ديگر مينويسم و در فوروم فارسی .رو حاضرم به هر سوال خوانندگان جواب دهم.
بليامين عزيز!
من به اين دوستان ميگويم ، فوروم فارسی رو يگانه فوروم افغانی است که درآن بحثها پس از بررسی نشر ميگردد.ازين بابت من مراتب امتنان و سپاس عميق خود را به گردانندگان افغانستان.رو اظهار ميدارم.
بياييد دوستان به مباحثات دوستانه بپردازيم وبه شخصيت و کرامت انسانی يکديگر حرمت قايل شويم.
انسانها ميتوانند نظريات متفاوت داشته باشند اما باهم دوست باشند که نمونهء آن همين دوستی و صميمت قلبی من با نويسندهء محترم آقای سلطانی عليرغم اختلاف نظريات درين سايت است.
با عرض حرمت بی پايان و سلامهای برادرانهء و محبت وطنی افغانی

جوابعظيم بابک13356
2006-03-31 18:45:33
دوستان وهموطنان عزيز:
توجه تانرا به مقاله محترم استاد رهرو در که سایت آریایی به نشر رسیده جلب میکنم شاید یکمی تب قومی را پا یین بیاورد.
://www.ariayemusic.com/dari3/siasi/rahrow.html
جوابميلاد13355
2006-03-31 17:49:34
بليا مين ( لکنخيل ):
سلام خدمت شما از اینکه چون بغلانی تاجیک است او را کولابی معرفی میکنید تشکر.
فقط امیدوارم یکی مثل خود جناب شما پیدا نشود شما را متهم کند پاکستانی هستید چون شما هم پشتون یا افغان هستید و از لکینخیل ها و در پاکستان هم پشتون با افغان زیاد است بخصوص لکنخیل ها.

با عرض معذرت
جوابعادل13354
2006-03-31 17:41:45
عزيز:
پیش داروی کردن کار نادرستی است.
شما هنوز مقالهء آقای اومنوف نخوانده واز محتوای آن خبر ندارید فورا میگوید (بعقيده من مقاله اومنوف اولين تلاش برای تغير اذهان در روسيه ميباشد. چراکه از نظر اکثرمردم روسيه، افغانستان از پنچشير و بدخشان تشکيل شده که اينطورنيست.)
در صورتی که حالا فقط چند جمله آقای عظیم بابک از آن مقاله نقل کردند معلوم میشود آن برداشت شما اشتباه بوده.
اگر شما با دقت بیشتر گپ بزنید خود شما راحت هستید یعنی حرص نمیخورید.
یک چیز دیگر هم خدمت شما عرض کنم. میدانم چرا شما از مردم پنجشیر خفه هستی. باید بعرض شما برسانم. در نبرد علیه کمونیزم و علیه حکمتیار و طالبان تنها مردم شریف پنجشیر نبودند بلکه همه مردم افغانستان از همه ولایات و شهرها و تمام اقوام بودند. شما اگر خشمگین هستی هیچ مسئله نیست خشگین باش اما تنها از مردم قهرمان پنجشیر خفه نباش بلکه از همه مردم افغانستان خفه باش چون همه آنها در این نبردهای مقدس سهیم بودند.
جوابعادل13353
2006-03-31 15:47:50
پيشنهاد ظاهر طنين به حيث وزير خارجه
منبع :
http://afghanistannews.org
جواباجمل13352
2006-03-31 15:27:56
با عرض پوزش ( باب ) به ( باد ) تصحيح است . با احترام
جواببليا مين ( لکنخيل )13351
2006-03-31 12:00:54
عظیم بابک سلام:
غير از ارقام در موارد ديگرچی نظرداريد؟
جوابعزيز13349
2006-03-31 11:57:43
وطن:
فرمول شما غلط است و مثال تاريخی آن زمان ربانی صاحب است که افغانستان بسوی تجزيه روان بود.
جوابعزيز13348
2006-03-31 07:17:25
عزيز:
ریس جمهور تاجیك + معاون اول هزاره + معاون دوم پشتون صلح ارامش دایمی در افغانستان.
جوابوطن13344
2006-03-31 07:00:06
روشن:
به جواب پروفیسور علوم سیاسی.،نابغه شرق.، محترم خان رفیع خان اوغان خیلی دقیق نوشته اید.دقیق همینطور است او مجبور است بزبان دری تكلم كند چون زبانی را كه او ادعا دارد 65 فیصدمردم مارا تشكیل میدهد اكثر مردم انرا نمی دانند.او واقعا به تكلیف گرده گرفتاراست.
جواباشر ف13343
2006-03-31 02:27:43
شاروالى، تحليلگران و کميسيون بررسى غصب ملکيت هاى وزارت دفاع، مقصر اصلى در غصب اين املاک را ، احکام غير قانونى اراکين بلند رتبه زمان استاد ربانى، به شمول خودش، ميدانند.

ساحات آتى که مشتمل بر صدها جريب زمين مربوط تاسيسات وزارت دفاع سابق بوده، در چهار طرف شهر کابل توسطه وابسته گان مقامات ارشد تنظيمى و دولتى ، بر اساس احکام غير قانونى استاد ربانى و اراکين دولتى اش، غصب شده اند.

ساحه اول در جنوب شهر کابل ،موازى اراضى ايکه محاط است از طرف شرق به تپۀ تاج بيک، از طرف جنوب به کوه کُرغ، از طرف شمال به افشار دارالامان و ازطرف غرب به آخر دشت برچى.

اين ساحه ، توسط شخصى بنام حاجى نبى که به گفتۀ مردم محل، برادر کريم خليلى معاون رييس جمهور است، غصب شده که قبلاً قطعه سکارد و غند توپچى در آن جابجا بوده.

خبرنگار آژانس خبرى پژواک که به دفتر پروژۀ مذکور رفته ، چشمديد خود را شرح ميدهدکه ،نقشۀ بر روى ميز آمر دفتر در تحت شيشه قرار داشت که مانند حيات آباد پشاور به چهار فيز تقسيم شده بوددر بين آن يک پارک ، در وسط سرک عمومى ، دوطرفه طورى نقشه کشى شده که از شرق به غرب امتداد يافته و هر نمرۀ آن، از ده الى بيست هزار دالر امريکايى به فروش ميرسد.

ساحه دوم، جنوب غرب شهر کابل ، ساحه بالاتر از دشت برچى، قريب ارغندى( اخلاص مينه )که مربوط به حاجى شير علم ابراهيمى ، والى فعلى غزنى و يکى از قوماندانان ارشد استاد سياف ميباشد.

دراين ساحه هم پوسته هاى قبلى فرقه ١٠ اسلامى ، مستقر بوده است.

ساحه غرب شهر کابل ساحه غند ٢٤ و غند تانک فرقه ١٠ اسلامى که محاط است ،از طرف جنوب به چهلتن، از طرف شرق به خواجه جم، از طرف شمال به بند قرغه و از طرف غرب به زيارت خواجه مسافر . در اين محل شهرکى تحت پروژه اى بنام شهرک ملاعزت در حال اعمار است .

ازهر نمرۀ سه بسوه يى آن که مبلغ هشت هزار دالر بفروش رسيده، تا کنون هشتصد نمره آن توزيع شده است.

ملا عزت يکى از ارکين برجسته جمعيت اسلامى و قوماندان اسبق فرقه اسلامى بوده است.

ساحه سوم در شمال شهر کابل ، عقب لواى بابه جان( فرقه ٥٥ ) مربوط وزارت دفاع که از طرف شخصى بنام دگرجنرال عبدالرحمن ، مولاناى سيد خيلى توزيع شده و هر نمرۀ آن، از ١٥ الى ٢٥ هزار دالر بفروش رسيده است.

ساحه چهارم ساحه گُلباغ و فاميلى هاى ريشخور در جنوب کابل که تاسيسات ديسانت هجومى و فرقه ١٧ ريشخور وزارت دفاع در آن مستقر بود .

اين ساحه که ازطرف غرب محاط است به کوه کُرغ، از طرف جنوب به چهل دختران چهار آسياب ، ازطرف شمال به قلعه فتح چهاردهى و از طرف شرق به خير آباد چهار آسياب، هر نمرۀ آن، مبلغ نُه هزار دالر بفروش رسيده است.

همچنان تاسيسات تپۀ نادرخان و١٦جريب زمين لواى راکت قرغه هم ،مورد غصب قرار گرفته.

محمد فقير بهرام معاون شاروالى کابل به آژانس خبرى پژواک گفت: (( تمام زمين هاى فوق به اساس احکام غير قانونى زمان استاد ربانى ،توزيع شده. اين پروژه ها ،هيچ کدام رسميت و جواز قانونى ندارد.))

بهرام افزود که به پول پروژه هاى مذکور ، بلند منزل ها در بين شهر سربلند نموده که بازهم با احکام غيرقانونى ، براى شان اجازه اعمار داده شده، نه کاناليزاسيون دارند و نه پارک وسايط که مردم سخت ازاين بلند منزلها به ستوه آمده اند.

معاون شاروالىکابل گفت: (( ما بارها بمردم خود گفتيم که اين زمينها را خريدارى نکنند ، زيرا در ساحه تپۀ سکارد ، يک ستوديوم بزرگ و همچنان سرک حلقوى شهر در پلان است.))

براى روشن شدن بهتر موضوع به پنج نمرۀ موبايل استاد ربانى مراجعه نموديم ، حتى دوتن از دستياران استاد بنامهاى نذير وفضل الدين وعده دادند که زمينۀ مصاحبه را با استاد مساعد مى سازند ولى باوجود تماسهاى مکرر ، از ارايه جواب خوددارى نمودند

يکى از اعضاى کميسيون بررسى غصب تاسيسات وزارت دفاع که نخواست نامش افشاء شود، به آژانس خبرى پژواک گفت که شخصى به نام شيخ آيت الله فاضل در مهتاب قلعه که ساحه حربى ښوونځى هست ، چهارو نيم جريب زمين را توسط احکام غير قانونى ، از استاد ربانى گرفته بود.

فاضل اين زمين را براى اعمار مدرسه دينى خواسته بود ؛ بالاخره در زمان مارشال ( فهيم) چهارونيم جريب او به بيست و شش جريب فعلاً دعوى چهل و هشت جريب زمين را دارد ، وى قباله هم گرفته است و به شوراى ملى هم عارض شده است .

او اضافه نمود که کميسيون تا کنون ١٩ قباله شخصى و ٤٨ قباله دولتى را باطل اعلام نموده ، بطور مثال ، قباله محمد مقيم ولد ملک على خان حوت خيلى را که از صدها جريب ، ده جريب را اخذ نموده ، در ساحه حربى پوهنتون باطل ساخته است که بنام شخصى امير محمدترتيب شده بود.

اين درحاليست که سه سال قبل ، افتضاح شيرپور که محل تاريخى نظامى بوده، نيز توسط وزارت دفاع وقت، ظهور نمود و زمينهاى آن به اراکين دولتى توزيع گرديد که خود باز نمودن راهى بود براى غصب تاسيسات تاريخى وزارت دفاع .

در همان وقت مولوى تاج محمد والى اسبق کابل که خود يک نمره در شيرپور گرفته بود به مطبوعات گفته بود که نمره هاى قطعه شيرپور بخاطرى به اراکين دولتى داده شد که مردم غريب نماى اين منطقه، وزير اکبر خان را با اعمار خانه هاى محقر خراب ميسازند و آنها توان ساختن بنگله مفشن وزير اکبر خانى را ندارند.

خبرنگار آژانس خبرى پژواک حتى الوسع کوشش نمود تا در مورد، نظر يکى از غاصبين را اخذ نمايد، اما آمر پروژه حاجى نبى درمورد گفت که نظر خواستن درينمورد از آنها مثال آنرا دارد که شخصى با گوگرد نزديک ديپوى ، بارودبازى نمايد.

تا حد امکان کوشيديم اما ازين اشخاص ،هيچ کدام به مصاحبه حاضر نگرديد.

محمد عمر نعيم يار رييس دفتر شاروالى کابل ميگويد: (( شاروالى هميشه با اين زور آور ها مشکل داشته که مکانهاى تاريخى، سبز و دامنه هاى کوه ها را اشغال مينمايند. حتى جنگ فزيکى صورت گرفت و انجنير هاى ما لت و کوب شدند.))

نعيم يار افزود که زورمندان از سلاح و زور استفاده ميکنند و شاروالى يک اداره مردمى است که با قلم و کاغذ کار ميکند.

نورالحق علومى وکيل و رييس کميسيون مربوط در ولسى جرگه درينمورد ميگويد : (( من به کُلى گفته نواز شريف صدراعظم سابق پاکستان که گفته بود: من اردوى دوصد ساله افغانستان را ازبين بُردم را تاييد مينمايم. نواز شريف توسط عمال خود توانست ،اردوى ما را هم از لحاظ تاسيسات آن و هم از لحاظ کدرى از بين ببرد.))

علومى افزود که قشله هاى عسکرى مانند شيرپور، ريشخور وغيره بر علاوه از تاسيسات وزارت دفاع ،حيثيت نظامى و حيثيت تاريخى دارند که بايد حفظ ميشدند .

او علاوه کرد : (( ما به کار خود دراينمورد ادامه ميدهيم ، اسناد و مدارک را مطالبه نموده ايم ))

علومى با تاييد اينکه هزاران بسوه از اين املاک وزارت دفاع غصب شده، يک بسوه آن ،به صاحب منصبان مستحق داده نشده است.

وى گفت ((اين زمين ها به احکام غير قانونى زمان استاد ربانى تصاحب و غصب شده و وزارت دفاع وقت، دراين کار دخيل بود.))

همچنان تورن جنرال ظاهر عظيمى سخنگوى وزارت دفاع ملى به آژانس خبرى پژواک گفت که درينمورد هيئت با صلاحيت به ترکيب اداره هاى مختلف تعيين شده و با ادارۀ تاسيسات وزارت دفاع به بررسى موضوع پرداخته ، عنقريب دوسيه آن تکميل و با اخذ امر وزير دفاع، در مورداجراات مقتضى صورت خواهد گرفت.

اين درحاليست که چند روزقبل ،مهاجرين عودت کننده از ممالک همسايه، نسبت بى سرپناهى در مقابل وزارت امور عودت کنندگان در کابل ، دست به مظاهره زدند ولى براى شان ، از طرف مسؤولين جواب قناعت بخش داده نشد.

عبدالرووف ليوال
جوابعبدالرووف ليوال13342
2006-03-31 00:11:46
عظیم بابک:
برادر بزرگوار بابک صاحب !
سلام توآم با احترامات بنده را بپذيريد .
ثانيآ خواهشمندم تا مقاله۶ محترم مير عبدالواحد سادات دانشمند شهير و حقوقدان پرآوازه۶ کشور در جواب بشير کولابی را به باب مسخره نگيريد.
ايشان با منطق قوی در رد خواهشات غير منطقی بشير سکتاريست وتجزيه گر خاين پرداخته است. با عرض حرمت بی پایان .
جواببليا مين ( لکنخيل )13341
2006-03-31 00:10:39
محترم عزيز !
بعد از عرض سلام ،بخشهای متعدد مقالهء (نقش پشتونها در افغانستان) را به بحث ميگيريم:
در سر آغاز مقالهء آقای اومنوف ميخوانيم:


ازلحاظ تعدد قومی يا اتنيکی ، افغانستان يکی از مقامهای درجه نخست را در شرق نزديک و ميانه احراز ميکند.تنها پشتونها وتاجکها که بيش از ۶۰ در صد نفوس کشور را تشکيل ميدهند،حايز اهميت اند.درين درصدی، دو در سه قسمت آن پشتونها ويک در سه قسمت آن تاجکها اند. باوجوديکه ساير اقوام مانند ازبکها، هزاره ها، ترکمنها و غير پشتونها نقش مهمی را دارا اند اما گروه های قومی پشتون و تاجک وضعيت سياسی-اتنيکی کشور را تعين ميکنند.


برادر عزيز!
فردا کسی در همين سايت ظاهر ميشود و ميگويد: پشتونها ۸۰ درصداند و کسی ديگری از نام تاجکها بر ميخيزد و ميگويد ما ۶۰ درصديم .مفاد اين حرفها در کجاست؟
کمتر کسی را در سايتهای انترنت مييابيد که تعداد مجموعی نفوس افغانستان را صد در صد افغان بخواند.ايکاش چنين ميبود.شب تان بخير و تا فردا در همين سايت.
جوابazim babak13340
2006-03-31 00:05:41
رهبران قومی یا ملی ( قسمت دوم )
http://www.ariananet.com/modules.php?name=News&file=article&sid=2353
سرویس خبررسانی آریانانت
۲۳ جوزا، ۱۳٨۴
فرهنگ دوست

اگاهی دارند مثلا جاپان .

امریکا در جنگ دوم جهانی جاپان را اشغال نظامی کرد اما همان جاپان تحت استیلا و سیطره نظامی امریکا به یک قدرت صنعتی و اقتصادی تبدیل شد وهمین وضعیت را آلمان هم دارا میباشد کریای جنوبی هم با توسل به نیروی نظامی امریکا توانست در مقابل کریای شمالی از خود دفاع کند و همین حالا هم در کریای جنوبی بیش از 35 هزار نیروی نظامی موجود میباشد میتوانیم بگوییم زیر سیطره نظامی امریکا است باوجود این بیک قدرت صنعتی تبدیل شده .نمونه دیگر آن کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است امنیت تمامی این کشور ها را امریکا تامین میکند درست است امریکا بخاطر منافع خودش این کار را میکند.

اما عمده منافع همین کشور های عربی است که تامین میشود در سایه آن امریکا هم به منافع خودش میرسد ما هم امروز خواهان کمک امریکا به حفظ صلح وامنیت در کشور خود هستیم اما ما خواهان حضوردائمی نظامی امریکا در کشور نیستیم ملت هم همین را میخواهد.

ملت میخواهد به این باورمندی برسد که خودش قادر به تامین امنیت خود است .

مردم ما اگاه هستند وقتی که امریکا تصمیم قطعی گرفت که کمک کند به سقوط رژیم نژاد پرست طالبان بیک باره آقای کرزی از طریق رادیو های غربی بمردم افغانستان بعنوان یک رهبر قومی معرفی شد هر روز مصاحبه های آقای کرزی که از طریق تلفن ستلاید با او انجام می دادند پخش میشد ومردم افغانستان همان روز ها تشخیص دادند که مهره امریکا ورئیس جمهور آینده افغانستان آقای کرزی است حتی چوپان هایی که در دره ها و دشت ها گوسفند می چراندند با تنها وسیله ارتباطی خود با دنیای خارج که رادیو باشد به این تشخیص رسیده بودند چه رسد به مردم دهات وشهر ها .

مردم که دیدند حال که با آمدن امریکا در کشور صلح برقرار میشود مجبور شدند به مهره امریکا که همان کرزی باشد رای بدهند پس در واقع رای مردم به اقای کرزی رای به صلح است نه به آقای کرزی پس این برادران سرجای خود بنشینند خوشحال نباشند که آقای کرزی شخصیت ملی است پس نتیجه میگیریم تا این جا رهبران قومی میدان دار هستند نه رهبران ملی علت چیست؟ چرا رهبران قومی در بین مردم مقبولیت دارند .

خوا نندگان محترم شما چه فکر میکنید؟ شما برادران هر چی نظر شما باشد برای من قابل احترام است چه موافق نظر من باشد چه مخالف .
اما من به این نتیجه رسیده ام دلیل ان نبود عدالت است .اگر سیاست مداران ملی ما عدا لت را رعایت کند بین تمام اقوام کشور مقبولیت خوا هند داشت .
اشتباه این رهبران این است که کوشش میکنند فرهنگ و هویت قومی خود را بر دیگر اقوام تحمیل کنند .
تا یک ملت واحد بسازند وباین ترتیب از خطر تجزیه طلبی جلوگیری کرده باشند این بیشتر یک بهانه است تا قدرت را در انحصار خود داشته باشند در نتیجه برای اقوام دیگر هیچ چاره نمیماند جز انکه برای حفظ هویت و فرهنگ خود به رهبران قومی روی بیاورند مسئله تشتت و بر خورد اقوام از همین جا سر چشمه میگیرد .به این رهبران باید بگویم با عدالت است که میشود ملت ساخت اگر باتحمیل هویت خود به دیگر اقوام ملت ساخته میشد پس ما باید تا حالا یک ملت واحد میبودیم چون این سیاست تحمیل هویت یک قوم به یک ملت نزدیک به 200 سال است اجرا میشود

امروز می بینیم زبان پشتو که باید یک زبان سرتاسری تبدیل می شد تا باعث وحدت ملی شود نه تنها به زبان ملی تبدیل نشده بر عکس با عقب نشینی هم روبرو بوده و زبان و فرهنگ فارسی دری که باید نابود میشد و جای خود را به زبان پشتو میداد نتنها که نابود نشد برعکس چون زبان وفرهنگ فارسی دری از پایه های قوی فرهنگی بر خور دار بود نه تنها عقب نشینی نکرد بلکه با پیشرفت های زیاد هم روبرو بوده ما امروز در پایتخت کشور کابل ودر شهر های بزرگ چون هرات باستان و مزار شریف و در در بسیار شهرهای دیگر برادران زیادی را می بینیم که اصل و نسبشان پشتو است اما فارسی دری گپ میزنند ویک کلمه پشتو هم بلد نیستنند و جالب است بعضی از همین برادران از مجریان سیاست تحمیل فرهنگ زبان پشتو بر دری زبان ها بودند

اما خودشان در مقابل فرهنگ وزبان قوی دری به زانو درآمدند حال که همه ما شاهد شکست سیاست تحمیل فرهنگی هستیم اگر سیاست مداران بظاهر ملی ما عدالت فرهنگی و قومی و زبانی را در پیش بگیرند آن وقت است که از یک رهبر قومی ارتقاع مقام یافته بیک رهبر واقعا ملی تبدیل میشوند تا دیر نشده تغیر رویه بدهند که بعدا پشیمانی سودی ندارد .
ومناالله توفیق
جوابعادل13339
[««] [105] [106] [107] [108] [»»] 
پيام شما:
آدرس الکترونيکی: نام:
farsi  eng



© 2003-2007 نشريهء آزاد افغانی
كليه حقوق اين سايت متعلق به «افغانستان.رو» ميباشد
نظرات نویسندگان مقالات ممکن است مغایر با موضع اداره سايت باشد
استفاده از مطالب سايت با ذکر ماخذ آزاد است.